پایا در قبرس
روز 9 شهریور ساعت 5 صبح پرواز کردیم به سمت قبرس البته فرودگاه بقدری شلوغ بود که فکر میکردیم حتما از پرواز جا میمونیم ولی بهر حال رسیدیم پایا کل پرواز رو خوابید و وقتی رسیدیم کاملا سرحال بود و بعد از صبحانه با بابا مهدی رفت استخر .پسرم توی هتل کوچیک ترین بچه بود و دل همه از مسافرها گرفته تا پرسنل هتل رو برده بود و کلی واسه خودش سالار بود خوشبختانه انقدر خوش مسافرت بود که ما اصلا احساس نکردیم بچه کوچیک همراهمون هست و از دیسکو گرفته تا کنسرت همه جا رفتیم.
یه شب رفتیم کنسرت کنان که من خودم خیلی دوستش دارم مهدی جون پایا رو بغل کرده بود و داشت اون جلوها میگردوندش که یه دفعه کنان اومد و پایا رو از بغل مهدی گرفت و برد روی استیج وای جمعیت یهو همه شروع کردن به جیغ زدن و بعد از کنسرت همه اومده بودن با پایا عکس مینداختن متاسفانه خودمون اون لحظه دوربین دم دستمون نبود ولی پسرمون کلی معروف شده و اگه توی گوگل کنسرت کنان رو سرچ کنید عکس پایا هم که توی بغل کنان هست میاد البته بعد از جیغ جمعیت بچم ترسید و زد زیر گریه.
خلاصه چند روز رویایی رو در یه جای زیبا و خوش آب و هوا حسابی استراحت کردیم و هر کسی اونجا بود و پایا رو میدید از ما میگرفتش و میبردش واسه همین من و مهدی جون حسابی استراحت کردیم.
این دختر خانم خوشگل یونانی بشدت دوست داشت عروس من بشه
پایا با ماشین مامان و باباش