پایاپایا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

تنها دلیل بودنم

برگشتم

1391/7/4 0:56
نویسنده : پگاه
364 بازدید
اشتراک گذاری

دیگه اصلا" نمیگم که ببخشید دیر اومدم و قول میدم از این به بعد زودتر بیام چون میترسم ایندفعه به سال بکشه نیومدنم.فقط انقدر بگم که اینترنت خونه قطع بود و سرکار هم اصلا وقت اومدن به نت رو نداشتم و مسافرت هم باعث شد که دیرکرد ایندفعه طولانی تر باشه. بگذریم بریم سر آنچه در این مدت گذشت

تولد پسری روز 15 تیر ماه برگزار شد و خدارو شکر خیلی خوب بود با اینکه خیلی از کارهایی که میخواستم انجام بدم رو یادم رفت ولی باز خیلی خوب بود عزیز دل مامان هم از چند روز قبلش مریض شده بود و لب به هیچ چیز نمیزد ولی شب تولدش انقدر خوش اخلاق بود و پابه پای ما رقصید و خوش اخلاقی کرد که همه تعجب کرده بودند.شب خوبی بود و همه چیز خوب برگزار شد گروه موزیک هم عالی بودند و رسما" اجازه ندادند کسی سرجاش بشینه .خودم خیلی عکس و فیلم ندارم و منتظرم که عکس و فیلمها بدستم برسه. به هر حال گذشت و پسرم سال اول زندگیش رو پشت سر گذاشت ان شااله 1000 ساله باشی مادر.

 

 

تزئینات رنگین کمونی همش کار مادر داماد میباشد

گیفت مهمونا

اینم خود داماد با کادوهاش که تازه بعد از رفتن مهمونا سرحال شده بود

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان اهورا
4 مهر 91 10:47
عزيز دلم تولدت مبارك باشه ايشالاه هزار ساله بشي زير سايه مامان گلت و باباي مهربونت


مرسی خاله خوب ان شاله تولد اهورا جون
سمیرا مامان آنیتا
4 مهر 91 12:40
چقدر همه چیز عالی بوده مخصوصا تزئینات میوه رو خوشمان آمد .. زنده باد مامان باسلیقه
ایشالا دامادش کنی و همینطوری سلیقه به خرج بدی براش


مرسی گلم.به سلیقه شما که نمی رسه