پایاپایا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

تنها دلیل بودنم

بازگشت به خانه

1390/12/15 20:57
نویسنده : پگاه
399 بازدید
اشتراک گذاری

مهدی جون بالاخره اومد و ما برگشتیم خونه خودمون.توی دو هفته گذشته خیلی کارا کردیم.مثلا خونه تکونی تقریبا انجام شد و خریدهای عید هم بیشترش تموم شدالبته به لطف حراج بنتون.

پایا جون ما هم این روزا کلی تغییر کرده و هر روز مارو متعجب میکنه حسابی باباییه و تا باباش رو میبینه چنان از ته دل می خنده و خودش رو لوس میکنه که قند توی دل باباش آب میشه.با روروئکش تمام خونه رو می چرخه و هرچیزی که دم دستش باشه رو پرت میکنه و با صدای افتادن و شکستن هم اصلا به روی خودش نمیاره ولی مهدی طفلک که عطسه میکنه آقا پایا میترسه و گریه میکنه.یه کار جدید هم یاد گرفته اینکه مثلا چشمک میزنه وقتی براش چشمک میزنیم اونم بینیش رو جمع میکنه و چشماش رو ریز میکنه.عسل مامان این روزا بای بای کردن هم یاد گرفنه و مدام داره این کارو انجام میده حتی وقتی هم که میخواد بخوابه اول بای بای میکنه و بعد چشماش رو میبنده.مهربون من صبح وقتی که من میرم معمولا خوابه و وقتی میرم که ببوسمش توی خواب لبخند میزنه و دستش رو میاره بالا تا صورتمو ناز کنه.

هر روز و روزی هزار بار خدارو به خاطر داشتنش شکر میکنم گاهی از خودم  میپرسم ما قبل از پایا چطور زندگی میکردیم و احساس میکردیم خیلی خوشبختیم؟

خدایا به خاطر همه عزیزانم ازت ممنونم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مامان نسترن
16 اسفند 90 10:10
افرین به این فرشته دوست داشتنی من که این قدر کارهای جدید میکنه...چه عکس خوشگلی...دوست دارم عزیزم


مرسی عزیز دلم.گل دخترمو میبوسم
مامان حنا
16 اسفند 90 18:58
سلام عزیزم خسته خونه تکونی نباشی ایشالله به سلامتی و دل خوش سال نوتون رو آغاز کنید افریبن به این پسملی خوب و ناز که این همه کارای جدید میکنه پایا جون دوستت داریم عزیزم خدا برات نگهش داره
سمیرا مامان آنیتا
17 اسفند 90 9:12
خب خدا رو شکر بابایی برگشت
پایای عزیزم دل ما رو بردی با این چین انداختن به بینی ات که
واقعا پگاه جونم باید روزی هزار بار خدا رو به خاطر این فرشته های سالم و دوست داشتنی شکر کرد


مرسی گلم که به یادمون هستی
مهسا مامان مرسانا
17 اسفند 90 22:23
خانوم گل مرسی از حضور سبزت...ماشاالله پایا جون خیلی بامزه است......قربونش برم که کارهای جدید میکنه...خدا محافظش باشه عزیزم.....


مرسی عزیزم از لطفت مرسانای گلم رو میبوسم
نازنین
18 اسفند 90 0:49
ای جونم چه نگاه نازی داره تو این عکس. ببوس این پسر جیگرت رو.


ممنون گلم
مامان طاها
21 اسفند 90 1:00
سلام
من از وبلاگ انیتا اومدم
خوشبختم
خدا همیشه نگه دار شما و خانوادتون باشه


سلام عزیزم خوش اومدی .افتخار دادی
مامان نسترن
25 اسفند 90 13:38
پیشاپیش عیدتون مبارک عزیزم


ممنون عزیزم