حال خوب من
حالم خوبه.نمیدونم چرا ولی این چند وقت احساس میکنم حال خوبی دارم.هیچ چیزی عوض نشده همه چیز زندگی سرجاش هست همونطور که بود ولی من حالم خوبه.همچنان من و تو به تنهایی و زاهدان رفتن و بعد از اون هم به هفته ای چند شب شیفت بودن بابا مهدی عادت داریم ولی خوبیم.خوبیم چون با همیم چون همدیگه رو داریم چون تمام زندگی من تویی و چه لذتی بالاتر از اینکه تمام زندگی رو هر لحظه بتونی توی آغوشت داشته باشی. خدایا شکرت بخاطر تمام زندگیم.
حالم خوبه چون همه جای خونمون میشه آثار زندگی و بچگی و شیطنت رو دید.از جابجا کنده شدن کاغذ دیواری.از خط خطی شدن در. از تک شدن شمعدونهای جفت و از اینکه همیشه یه توپ پارچه ای و یه ماشین قرمز وسط خونه هست.همه اینها و خیلی چیزهای دیگه نشون میده که تو توی این خونه هستی که شادی که سلامتی و...................و من چقدر خوشبختم چقدر باید خدارو شکر کنم.
حالم خوبه چون کمد لباسهامو که باز میکنم یه بوی بهشتی مشامم رو پر میکنه نمیدونی چقدر خوشحالم از اینکه توی مهمونی یا بیرون از خونه فقط میخوای توی بغل من باشی و پیش کسی نمیری این باعث شده که تمام لباسهام بوی قشنگ تن لطیف تو رو بده و من هروقت کم بیارم از این دنیا فقط کافیه که برم و لباسهامو بو بکشم و پر بشم از عطر تو
ممنونم عزیزم بخاطر این حال خوبی که بهم میدی ممنونم عزیزترینم بخاطر همه خوبیهات.خدایا هزار بار شکر
عاشق این مدل خوابیدنتم